یک ماه مهلت پرداخت دیه؛ آخرین شانس برای نجات از قصاص
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۲۰۷۱۴
به گزارش همشهری آنلاین، این پسر جوان که مجید نام دارد شامگاه ۱۵ مردادماه سال ۹۲ جوان بنگاهداری را در جنوب تهران به قتل رساند. او گمان میکرد که این جوان برای همسر برادرش مزاحمت ایجاد میکند و پس از آنکه او را به بهانه انجام تزیینات داخلی به محلی خلوت کشاند، وی را به قتل رساند و جسدش را در محلی دورافتاده رها کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این قتل تا ۴ ماه بعد سربه مهر باقی مانده و پلیس نتوانسته بود ردی از قاتل پیدا کند. مأموران در این مدت ۱۳ نفر را بهعنوان مظنون بازداشت کرده بودند اما شواهد نشان میداد که هیچکدام از آنها قاتل نیستند. تجسسهای پلیس در اینباره ادامه یافت تا اینکه از طریق ردیابی تلفن همراه مقتول که در اختیار قاتل بود، او دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. او در بازجوییهای اولیه مدعی شد چون گمان میکرد که مقتول برای همسر برادرش مزاحمت ایجاد میکند او را به محل حادثه دعوت کرده تا با او صحبت کند اما در آنجا با وی درگیر شده و جانش را گرفته است.
بهرغم ادعاهای متهم درخصوص مزاحمتهای مقتول اما او نتوانست ادعاهایش را ثابت کند و در این شرایط بود که پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم پس از محاکمه در شعبه ۷۱ با تقاضای اولیای دم مقتول و با رأی قضات به قصاص محکوم شد و این حکم مدتی بعد در شعبه هفتم دیوان عالی کشور تأیید و به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد.
مراحل قضایی این پرونده در حالی طی میشد که جوان محکوم به قصاص در زندان شرایط دشواری داشت. مادر سالخورده و بیمار او که ساکن یکی از روستاهای دورافتاده است به سختی میتوانست به ملاقات فرزندش بیاید. از سویی یکی از خواهران او پس از ملاقات با برادرش از فرط ناراحتی دچار حمله قلبی شد و جانش را از دست داد. با وجود این او همچنان امیدوار بود که راه چارهای پیدا شود و از قصاص نجات پیدا کند. او که هنگام دستگیری هنوز مدرک دیپلم هم نگرفته بود در زندان شروع به درس خواندن کرد و توانست دیپلمش را بگیرد.
او در ادامه در دانشگاه مستقر در زندان ثبتنام کرد و با وجود شرایط سختی که داشت توانست در زندان مدرک کارشناسی در رشته حقوق بگیرد. همه این اتفاقات در حالی رقم میخورد که اولیای دم تحت هیچ شرایطی حاضر به گذشت نبودند و میگفتند که خواستهشان فقط قصاص است. با این حال وقتی رایزنیها با آنها ادامه پیدا کرد حاضر به بخشش قاتل در قبال دریافت دیه شدند. پسر جوان حتی در این مدت ۲ مرتبه به انفرادی منتقل شد و قرار بود که قصاص شود. خانواده او برای آخرین بار به ملاقاتش رفتند و صبح روز بعد پشت در زندان منتظر روشن شدن سرنوشت او بودند. با وجود این هر دو مرتبه خانواده مقتول در آخرین لحظات به او مهلت دادند تا بتواند دیه را فراهم کند.
حالا در شرایطی که ۹ سال از گشوده شدن این پرونده میگذرد اولیای دم اعلام کردهاند فقط تا یک ماه دیگر منتظر دریافت دیه باقی میمانند و پس از آن حکم قصاص را اجرا میکنند. برادر جوان محکوم به قصاص که در این مدت پیگیر کارهای او است در این خصوص میگوید: برادرم جوان سالم و آرامی است. او نه سابقه کیفری داشت و نه پیش از این پایش به کلانتری و زندان باز شده بود. وقتی به او گفتم جوان بنگاهدار مزاحم همسرم شده برادرم با او قرار گذاشت و میخواست با گفتوگو این مشکل را برطرف کند. اما نمیدانم چطور شد که این حادثه اتفاق افتاد و مرد بنگاهدار به قتل رسید.
او ادامه میدهد: پس از این حادثه زندگی ما زیر و رو شد و آب خوش از گلوی مان پایین نرفت. برادرم بهخاطر من به زندان افتاد و ۲ مرتبه هم تا یک قدمی چوبه دار رفت و قرار بود قصاص شود اما اولیای دم بزرگواری کردند و به او مهلت دادند. در این مدت هم ما تلاش زیادی انجام دادیم تا بتوانیم دیهای را که اولیای دم خواستهاند فراهم کنیم اما چون آنها مبلغی سنگینی خواستهاند تهیه آن در توان مان نیست.
از طرفی اولیای دم فقط یک ماه به ما مهلت دادهاند و اگر در این مدت نتوانیم پول مورد نیاز را جمع کنیم برادرم بعد از ۹ سال زندان و این همه زجری که کشیده قصاص میشود. به همین دلیل از همه افراد خیری که توانایی دارند خواهش میکنم به ما کمک کنند. نجات برادرم فقط نجات جان او نیست و یک خانواده نجات پیدا میکنند. مادر پیرم در روستایمان چشم انتظار است تا شاید خبر خوبی بشنود و بتواند بار دیگر برادرم را که در جوانی به زندان افتاد ببیند.
کد خبر 709708 منبع: روزنامه همشهری برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم قتل قاتل حوادث ایران اولیای دم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۲۰۷۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کلاهبرداری قاتل برای پرداخت دیه میلیاردی | سرنوشت قاتلی که رویای آزادی در سر دارد
همشهری آنلاین - الهه فراهانی: حدود دو ماه قبل مردی جوان به اداره پلیس رفت و گفت به دام یک کلاهبردار تلفنی افتاده است. وی توضیح داد: چند روز قبل یک پیامک واریز پول به گوشی ام ارسال شد. مبلغش در حدود ۴ میلیون تومان بود. کمی بعد موبایلم زنگ خورد و مردی ناشناس مدعی شد که به اشتباه پولی به حساب من واریز کرده است. او می گفت شماره موبایل مرا از بانک گرفته و مودبانه از من خواهش کرد تا پول را به او برگردانم. من هم از همه جا بی خبر شماره کارت مرد ناشناس را گرفتم و این مبلغ را برایش واریز کردم.
وی ادامه داد: ساعتی بعد اما متوجه شدم کلاه گشادی سرم رفته است. کمی که دقت کردم متوجه شدم اصلا پولی به حسابم واریز نشده بود و پیامک واریز ساختگی و جعلی بوده بود. آنجا بود که متوجه شدم فریب مرد کلاهبردار را خورده ام.
کلاهبرداری های سریالی
با این شکایت، کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شدند تا متهم کلاهبردار را شناسایی کنند. در شرایطی که تحقیقات و اقدامات اطلاعاتی ادامه داشت چند شکایت مشابه دیگر هم پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان می داد متهم به صورت سریالی دست به کلاهبرداری می زند. تیم تحقیق در گام نخست به بررسی هویت مالک تلفنی که با آن پیامک ارسال شده بود، پرداخت. شماره متعلق به مردی معتاد بود که سیم کارت و کارت بانکی اش را به مبلغ ۷۰۰ هزارتومان به فردی ناشناس فروخته بود.
تماس از زندان
کارآگاهان در شاخه بعدی اقدام به ردیابی تماسهای مرد کلاهبردار کردند و با انجام اقدامات اطلاعاتی دریافتند که تمامی تماس ها از داخل زندان صورت می گیرد. خیلی زود با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که تماسها از سوی محکومانی صورت گرفته که به اتهام قتل پشت میله های زندان هستند. در ادامه معلوم شد که پشت پرده این کلاهبرداریها، زندانیانی بودند که همگی محکوم به قصاص شده بودند. آنها با همدستی افرادی در بیرون از زندان، دست به کلاهبرداری از شهروندان میزدند و پولهای به دست آمده را بین هم تقسیم میکردند. با شناسایی اعضای این گروه، تمامی همدستان آنها در خارج از زندان شناسایی و دستگیر شدند. متهمان در بازجویی ها به جرم خود اقرار کردند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
کلاهبرداری برای آزادی
محسن یکی از اعضای همین باند است که چند روز قبل، ۴۳ سالگی اش را در زندان جشن گرفت. ۳۰ ساله بود که وارد زندان شد و ۱۳ سال را با کابوس قصاص سر کرد و یکبار هم پای چوبه دار رفت اما در نهایت خانواده مقتول به شرط دریافت مبلغ میلیاردی از قصاص گذشتند. این مرد اما پس از رهایی از قصاص، برای آزادی از زندان نقشه کلاهبرداری کشید. گفتوگو با او را بخوانید.
با پول کلاهبرداری میخواستی مبلغ درخواستی اولیای دم را پرداخت کنی؟
می خواستم جانم را نجات بدهم. از زندگی در زندان خسته شده بودم. نمی دانید هر یک روز زندان چطور می گذرد. انگار یک قرن است که زندانم. دلم برای آزادی و قدم زدن در خیابان های تهران تنگ شده است. دلم برای رفتن به خانه مادرم، خواهرم و بستگانم تنگ شده است. برای سفر رفتن، برای رانندگی در جاده ها، برای خوابیدن روی تخت اتاق خودم با خیال راحت، برای کارکردن و در آمد کسب کردن و خیلی چیزهای کوچک و بزرگ دیگر که سالهاست برای من شده حسرت.
چرا کلاهبرداری را انتخاب کردی؟
راه دیگری نداشتم. داخل زندانم و دست و پایم بسته است. از سوی دیگر من در یک خانواده ضعیف و بی پول بزرگ شده ام. خودم هم در صافکاری کار می کردم و مستاجر بودیم. اولیای دم دیه میلیاردی می خواهند. رقمش خیلی بالاست و من نمی توانم این مبلغ را تهیه کنم. موضوع مرگ و زندگی بود. اگر این دیه را تهیه نکنم اعدامم می کنند.
همدست هم داشتی؟
چند نفر از زندانیان که آنها هم سرنوشتشان شبیه به من است، همدستم شدند. آنها هم می خواستند با تهیه پول دیه از زندان خلاص شوند. همه ما خسته شده ایم از این وضعیت. یک شب که دور هم در بند نشسته بودیم، این نقشه را کشیدیم و اجرایش کردیم.
از جزییات نقشه تان و نحوه کلاهبرداری تان،بگویید؟
ابتدا از چند نفر از دوستانمان خواستیم تا برایمان از معتادان و افراد کارتن خواب سیم کارت و کارت عابربانک بخرد. معمولا قیمتش متغیر بود از ۳۰۰ هزارتومان تا یک میلیون تومان. گاهی هم سیم کارت هایی با شماره های عجیب و تبلیغاتی به اسم معتادان می خریدیم و با آن پیامک واریز به شماره های مختلف می فرستادیم. مضمون پیامک ها به این شرح بود: اسم بانک، مبلغ، تاریخ، ساعت و یک شماره حساب ساختگی. شماره ای هم که با آن این پیام ارسال می شد حاوی اعداد صفر زیادی بود و به همین دلیل شاکی تصور می کرد که شماره بانک است. حدو یک ساعت بعد هم تماس می گرفتم و مدعی می شدم که اشتباه پول واریز شده و طوری صحبت می کردم که طرف اصلا شک نمی کرد و همان لحظه شماره کارت می گرفت و پول را برمی گرداند.
ممکن بود با کسی تماس بگیرید و پول واریز نکند؟
بارها پیش آمده بود. همیشه تیر به هدف نمی خورد که، گاهی هم به سنگ می خورد! اما خب ما ناامید نمی شدیم و به سراغ طعمه های بعدی می رفتیم. شاید باورش برایتان عجیب باشد اما اغلب طعمه های ما از افراد تحصیلکرده جامعه هستند.
چند مورد کلاهبرداری با این شیوه و شگرد انجام داده اید؟
تعداد دقیقش را که نمی دانم اما رقمش بالای دو سه میلیارد تومان شده بود. پول ها را جمع می کردیم برای دیه.
برگردیم سراغ پرونده قتل، چه شد که مرتکب جنایت شدی؟
به خاطر یک مسئله پیش پا افتاده و جزیی. نه تنها زندگی و سرنوشت خود را نابوده کرده ام بلکه باعث داغدار شدن خانواده مقتول هم شده ام. آن روز فقط به خاطر چشم در چشم شدن با مقتول درگیر شدم و من احمق جانش را گرفتم.
چه اتفاقی افتاد؟
آن شب با دوستانم بودیم که مقتول به همراه دوستانش از کنار ما رد شدند. مقتول بدجور مرا نگاه می کرد که به او تذکر دادم و گفتم چرا چپ چپ نگاهم می کنی و زل زدی به چشم هایم؟ همین جمله ساده و کوچک شروع یک درگیری بزرگ میان ما شد. وقتی هم دعوا بالا گرفت، با چاقو ضربه ای به مقتول زدم و بعد فرار کردم.
چه شد که اولیای دم حاضر به بخشش شد؟
هنوز به صورت قطعی نگفته اند که می بخشند. اما یکبار پای چوبه دار رفتم و درحالیکه طناب دار برگردنم بود التماسشان کردم که مرا ببخشند. دیگران هم واسطه شدند و آنها در نهایت دلشان به رحم آمد و به من مهلت دادند. آنها حکم را اجرا نکردند و من به زندان برگشتم. پس از آن تلاش ها برای جلب رضایت شروع شد و آنها به خانواده ام گفتند که باید دیه میلیاردی تهیه کنم تا پای رضایت نامه را امضا کنند. خانواده ام بخشی از پول را تهیه کرده اند اما خب مبلغی که اولیای دم درخواست کرده اند، خیلی سنگین تر از این حرفاست و همین موجب شد که من نقشه کلاهبرداری بکشم. البته پرونده ام را سنگین تر کرده ام و احتمالا سال های بیشتری باید پشت میله های زندان بمانم البته اگر عمر کفاف بدهد و زنده بمانم...